• ایران، مشهد
  • 09157091050

فیلترینگ به بهانه حمایت؛ یک استراتژی غلط

فیلترینگ به بهانه حمایت؛ یک استراتژی غلط

فیلترینگ به بهانه حمایت؛ یک استراتژی غلط

«ما تلاش خود را خواهیم کرد که کسب‌وکارها آسیب نبینند؛ از این رو ظرفیت‌های لازم را در پلتفرم‌ها و سکوهای داخلی فراهم می‌کنیم تا مردم برای برقراری ارتباطات خود به مشکل برخورد نکنند.» این جملات آشنا اگر کلمه به کلمه تکرار ایده‌ای نباشد که تلگرام را فیلتر کرد، دنباله همان رویکردی است که چهار سال پیش این پیام‌رسان را مسدود و از دسترس خارج کرد.

اینستاگرام به همان سرنوشت تلگرام دچار شد و کسب‌وکارها به همان مقصدی راهنمایی می‌شوند که کاربران تلگرام چهار سال قبل به آن هدایت شده بودند و به نظر می‌رسد بنا است این مسیر تکراری دوباره پیموده شود.

پلتفرم جایگزینی که نیست…

البته در خصوص پلتفرم جایگزین اینستاگرام وضعیت متفاوت است؛ چراکه پیام‌رسان‌ها سال‌ها است که راه‌اندازی شده‌اند و زیرساخت‌هایی برای آن‌ها وجود دارد اما یک شبکه اجتماعی داخلی با مختصات اینستاگرام در ایران وجود ندارد. حتی وزیر ارتباطات در تمام روزهای بعد از فیلتر شدن اینستاگرام، در پاسخ به پرسش چگونگی وضعیت این شبکه اجتماعی در روزهای آینده و به بیان جمله «ظرفیت‌های داخلی موجود است» بسنده می‌کند.

در واقع هیچ یک از مسئولان ذی‌ربط حتی از یک پلتفرم جایگزین که ظرفیت‌های آن موجود است و امکانات آن هم در دست تقویت شدن است، نام نمی‌برند. بدین‌ترتیب، دعوت به حضور در پلتفرم‌های ایرانی جایگزین اینستاگرام توسط وزیر را می‌توان دعوت به مکانی نامعلوم تعبیر کرد.

در این میان، برخی گمانه‌زنی‌ها درباره جایگزین شدن روبیکا به گوش می‌رسد. عده‌ای تصور می‌کنند سوپراپلیکیشن روبیکا با برخورداری از امکان مشاهده فیلم و کلیپ‌ و قابلیت پخش موزیک به‌صورت رایگان، پرداخت‌ الکترونیک، پیام‌رسانی و غیره می‌تواند پلتفرمی مشابه اینستاگرام باشد. هرچند این موضوع صرفاً در حد یک حدس و گمان است، اما حتی با فرض صحت آن پرسش مهم‌تری مطرح می‌شود: آیا کاربر از ایده حضور در این پلتفرم داخلی استقبال می‌کند؟

با رجوع به یک تجربه از گذشته احتمال پاسخ منفی دادن به این پرسش قوت می‌گیرد: ۲۵ مرداد سال گذشته ماجرای اکانت‌های جعلی در روبیکا و روبینو (یکی از سرویس‌های روبیکا) خبرساز شد. ماجرا این بود که در این پلتفرم‌های بومی برای چهره‌های مشهور و همچنین برای بسیاری از افراد و کاربران عادی اینستاگرام حساب کاربری جعلی ساخته شده بود. در واقع، بسیاری از افراد با جست‌وجوی نام خود در این پلتفرم‌ها متوجه می‌شدند، بدون این که خودشان اطلاع داشته باشند یا اکانتی ساخته باشند، در این پلتفرم‌ها حساب کاربری با تیک آبی برایشان ساخته شده است.

در چنین شرایطی آیا می‌توان امیدوار بود که کاربران به این پلتفرم‌ها اعتماد کنند و در آن حاضر شوند؟ آیا این پلتفرم‌های داخلی می‌توانند به چنان محبوبیتی دست پیدا کنند که جایگزین اینستاگرام باشند؟ این محبوبیت به‌ویژه برای کسب‌وکارهای خرد مجازی که پیش از این در اینستاگرام فعال بوده‌اند، حیاتی است؛ چراکه وجود و نفس کشیدن این کسب‌وکارها کاملاً وابسته به فضایی است که تجمع کاربران در آن وجود داشته باشد.

کارشناسان و فعالان صنف کسب‌وکارهای مجازی هم به عدم وجود یک پلتفرم جایگزین برای اینستاگرام اشاره می‌کنند و بیش از همه بر این نکته تأکید دارند که تعداد زیاد کاربران ایرانی اینستاگرام مزیتی است که این شبکه اجتماعی را از هر پلتفرم دیگری برای کسب‌وکارها متمایز و جذاب‌تر می‌کند. با در نظر داشتن این ویژگی، برای این پرسش که «چه پلتفرم دیگری این خصوصیت مهم اینستاگرام را دارا است؟» صرفاً یک پاسخ وجود دارد: هیچ پلتفرمی.

در همین شرایط عدم وجود پلتفرم جایگزین از یک سو و اصرار به ایجاد آن از سوی دیگر، آسیب دیگری نیز متوجه حوزه فناوری و اقتصاد کشور می‌شود. معمولاً در چنین وضعیتی طرح‌ها و ایده‌های مختلفی برای ایجاد یک یا چند پلتفرم جایگزین مطرح می‌شود که برخی از آن‌ها مورد توجه قرار گرفته، برای ایجاد آن بودجه اختصاص داده شده و زمان زیادی صرف می‌شود. اما تعدادی از این ایده‌ها حتی به مرحله اجرا و پیاده‌سازی نمی‌رسند و برخی دیگر پس از عملیاتی شدن، به دلیل ناکارآمد بودن شکست خورده و به فعالیت خود پایان می‌دهند.

یکی از نمونه‌های مشهور این طرح‌ها، پیام‌رسان بیسفون بود که به‌عنوان یکی از موفق‌ترین پلتفرم‌ها معرفی می‌شد ابتدای سال ۹۷ و پس فیلتر شدن تلگرام، با هدف تقویت، وام ۵ میلیارد تومانی از وزارت ارتباطات دریافت کرد اما در تاریخ ۱۵ اسفند ۹۹ فعالیتش برای همیشه متوقف شد.

در نمونه‌ای دیگر، لنزور به‌عنوان شبکه اجتماعی عکس‌محور ایرانی، که نمونه داخلی اینستاگرام معرفی شده بود، پس از هشت سال به فعالیت خود پایان داد و علت این موضوع را عدم پشتیبانی حقوقی از این پلتفرم‌ها و معین نبودن خطوط قرمز‏ فرهنگی اعلام کرد.

بدین‌ترتیب، مشخص نیست چه سرنوشتی در انتظار کسب‌وکارهای خردی است که تنها محل امرار معاششان اینستاگرام است و تعدادشان ۴۰۰ هزار مورد اعلام شده است.

در شرایطی که ضروری است چنین دغدغه‌هایی مورد توجه قرار بگیرد و راهکاری پیش پای کسب‌وکارها گذاشته شود، تنها اقدام صورت‌گرفته تا این لحظه توصیه به عدم سرمایه‌گذاری روی پلتفرم‌های خارجی و تشویق افراد به انتقال کسب‌وکارشان به پلتفرم‌های بومی است!!